{استیون صحنه ای از گذشته و تاریخ ایرلند را در ساحل تجسم می کند} صدف های انسانی , به رستورانی درشمال ایران در سال 77 اشاره می شود که به دلیل فروش گوشت غیر احشام , همانطور که استیون صدفها را زیر پا له می کند} جناب معلم دیزی همّشو نو میشناسه , باشکوهی بودند که در آن دوازده گاو برای پوسایدون خدای دریاها قربانی می شوند...